پرسش :
چرا حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) دستور قتل دو اسیر از جنگ بدر را می دهد؟ در حالی که کشتن اسیر در آن زمان ناپسند بود. این دو اسیر عقبه بن معیط و نضر بن حارث بودند.
شرح پرسش :
پاسخ :
قبل از پرداختن به جواب، لازم است مقداری با این دو فرد آشنا شویم نضر بن حارث کسی است که بگفتة پارهای از مفسران چند آیه از قرآن مانند آیه 93 انعام و آیه 13 از سورة مطففین و 31 انفال و آیات دیگر در مذمت او نازل شده است.
واقدی میگوید: آیات” وَ وَ إِذا تُتْلی عَلَیْهِمْ آیاتُنا قالُوا قَدْ سَمِعْنا لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا إِنْ هذا إِلاّ أَساطیرُ اْلأَوَّلینَ “[1]در حق نضر بن حارث نازل شده و خدای فرمود:أَ فَبِعَذابِنا یَسْتَعْجِلُونَ.[2]که منظور نزول عذاب روز بدر است[3].
او همان کسی است که مسافرتهایی به حیره و شهرهای ایران کرده بود و داستانهای رستم و اسفندیار را شنیده بود و هرگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در جایی مینشست و داستان عذابهای قوم عاد و ثمود و سایر ملتهای گذشته را بیان میفرمود، بعد از رفتن آنحضرت، میآمد و بجای پیامبر مینشست و میگفت: بخدا داستانهایی که من میگویم بهتر است از قصههایی که محمد برای شما میگوید.[4]
از گفتههای واقدی برمیآید که او و عقبه بن معیط از محرکین اصلی و برپا کنندگان جنگ بدر بودهاند و در جنگ بدر هم قریش سه پرچمدار داشت که یکی از آنان نضر بن حارث بوده است.[5]
و وقتی مقداد او را اسیر نمود، او با مصعب بن عمیر صحبت کرد که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) او را نکشد مصعب در جواب او گفت: تو دربارة کتاب خدا چنین و چنان میگفتی و دربارة پیامبر چنین و چنان و علاوه تو یاران محمد را شکنجه میکردی[6]
عقبه بن معیط هم از سران مشرک بود، از اشعار اوست وقتی که پیامبر به مدینه مهاجرت فرمود: ای کسی که سوار بر ناقه گوش بریده بودی از پیش ما هجرت کردی، پس از مدت کمی مرا سوار بر اسب خواهی دید که نیزه خود را میان شما سیراب خواهم کرد و شمشیر از شما هر گونه شبههای را خواهد گرفت.[7]
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در جواب خود عقبه، علت دستور قتلش را دشمنیاو با خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و آزار دادن پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) عنوان میفرماید.[8]
حال در جواب شما میگوئیم که قوانین اسلام در راستای تامین منافع دنیوی و اخروی میباشد و کشتن اسیر گرچه امر ناپسندی است اما این امر بعنوان یک قانون فطری تلقی نمیگردد و در بعضی از موارد قابل استثناء و تبصره میباشد مثلاً در این مورد خاص پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روی مصالح عمومی نه بمنظور انتقام جویی تصمیم به قتل ایندو گرفتند چرا که آنان از سران کفر و طراح نقشههای ضد اسلامی بودند و تحریک قبایل به دست آنان انجام شده بود و چه بسا پیامبر اسلام اطمئنان داشت که اگر آنان آزاد شوند باز به کارهای خطرناکی دست خواهند زد. [9]
خداوند در سوره انفال 67 میفرماید:
هیچ پیامبری حق ندارد اسیرانی (از دشمن) بگیرد تا کاملاً بر آنها پیروز گردد (و جای پای خود را در زمین محکم کند) شما متاع ناپدیدار دنیا را میخواهید (و مایلید اسیران بیشتری بگیرید و در برابر گرفتن فدیه آزاد کنید) ولی خداوند سرای دیگر را (برای شما) میخواهد، و خداوند قادر و حکیم است.
از این آیه اینگونه استفاده میشود: گرفتن اسیر در صورت اطمئنان از بی خطر بودن آن است ولی اگر زنده نگه داشتن اسیری برای دین و نظام اسلامی خطرناک باشد، مجاز نمیباشد مخصوصاً با توجه به اینکه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تصمیم به آزادی اسراء داشت، در این صورت اسیر گرفتن و زنده نگه داشتن و بعد آزاد کردن شخصی که میتواند خطرناک باشد، کار عاقلانهای محسوب نمیشود.
پی نوشتها:
[1]سوره انفال ، آیه 31
[2]سوره صافات ، آیه 176.
[3](مغازی واقدی ص100)
[4](زندگانی حضرت محمد،رسولی محلاتی،ص161)
[5]مغازی ص27و28و43)
[6]مغازی ص79).
[7]مغازی ص61)
[8]مغازی ص84)
[9](فروغ ابدیت،ج1،ص515)
قبل از پرداختن به جواب، لازم است مقداری با این دو فرد آشنا شویم نضر بن حارث کسی است که بگفتة پارهای از مفسران چند آیه از قرآن مانند آیه 93 انعام و آیه 13 از سورة مطففین و 31 انفال و آیات دیگر در مذمت او نازل شده است.
واقدی میگوید: آیات” وَ وَ إِذا تُتْلی عَلَیْهِمْ آیاتُنا قالُوا قَدْ سَمِعْنا لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا إِنْ هذا إِلاّ أَساطیرُ اْلأَوَّلینَ “[1]در حق نضر بن حارث نازل شده و خدای فرمود:أَ فَبِعَذابِنا یَسْتَعْجِلُونَ.[2]که منظور نزول عذاب روز بدر است[3].
او همان کسی است که مسافرتهایی به حیره و شهرهای ایران کرده بود و داستانهای رستم و اسفندیار را شنیده بود و هرگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در جایی مینشست و داستان عذابهای قوم عاد و ثمود و سایر ملتهای گذشته را بیان میفرمود، بعد از رفتن آنحضرت، میآمد و بجای پیامبر مینشست و میگفت: بخدا داستانهایی که من میگویم بهتر است از قصههایی که محمد برای شما میگوید.[4]
از گفتههای واقدی برمیآید که او و عقبه بن معیط از محرکین اصلی و برپا کنندگان جنگ بدر بودهاند و در جنگ بدر هم قریش سه پرچمدار داشت که یکی از آنان نضر بن حارث بوده است.[5]
و وقتی مقداد او را اسیر نمود، او با مصعب بن عمیر صحبت کرد که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) او را نکشد مصعب در جواب او گفت: تو دربارة کتاب خدا چنین و چنان میگفتی و دربارة پیامبر چنین و چنان و علاوه تو یاران محمد را شکنجه میکردی[6]
عقبه بن معیط هم از سران مشرک بود، از اشعار اوست وقتی که پیامبر به مدینه مهاجرت فرمود: ای کسی که سوار بر ناقه گوش بریده بودی از پیش ما هجرت کردی، پس از مدت کمی مرا سوار بر اسب خواهی دید که نیزه خود را میان شما سیراب خواهم کرد و شمشیر از شما هر گونه شبههای را خواهد گرفت.[7]
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در جواب خود عقبه، علت دستور قتلش را دشمنیاو با خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و آزار دادن پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) عنوان میفرماید.[8]
حال در جواب شما میگوئیم که قوانین اسلام در راستای تامین منافع دنیوی و اخروی میباشد و کشتن اسیر گرچه امر ناپسندی است اما این امر بعنوان یک قانون فطری تلقی نمیگردد و در بعضی از موارد قابل استثناء و تبصره میباشد مثلاً در این مورد خاص پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روی مصالح عمومی نه بمنظور انتقام جویی تصمیم به قتل ایندو گرفتند چرا که آنان از سران کفر و طراح نقشههای ضد اسلامی بودند و تحریک قبایل به دست آنان انجام شده بود و چه بسا پیامبر اسلام اطمئنان داشت که اگر آنان آزاد شوند باز به کارهای خطرناکی دست خواهند زد. [9]
خداوند در سوره انفال 67 میفرماید:
هیچ پیامبری حق ندارد اسیرانی (از دشمن) بگیرد تا کاملاً بر آنها پیروز گردد (و جای پای خود را در زمین محکم کند) شما متاع ناپدیدار دنیا را میخواهید (و مایلید اسیران بیشتری بگیرید و در برابر گرفتن فدیه آزاد کنید) ولی خداوند سرای دیگر را (برای شما) میخواهد، و خداوند قادر و حکیم است.
از این آیه اینگونه استفاده میشود: گرفتن اسیر در صورت اطمئنان از بی خطر بودن آن است ولی اگر زنده نگه داشتن اسیری برای دین و نظام اسلامی خطرناک باشد، مجاز نمیباشد مخصوصاً با توجه به اینکه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تصمیم به آزادی اسراء داشت، در این صورت اسیر گرفتن و زنده نگه داشتن و بعد آزاد کردن شخصی که میتواند خطرناک باشد، کار عاقلانهای محسوب نمیشود.
پی نوشتها:
[1]سوره انفال ، آیه 31
[2]سوره صافات ، آیه 176.
[3](مغازی واقدی ص100)
[4](زندگانی حضرت محمد،رسولی محلاتی،ص161)
[5]مغازی ص27و28و43)
[6]مغازی ص79).
[7]مغازی ص61)
[8]مغازی ص84)
[9](فروغ ابدیت،ج1،ص515)
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}